خاک بر باد رفته این وطن . مال ماست

آتیش پاره ها

 

کودک عاطفه ام گریه نکن بابا نیست

ما در این شهر غریبیم کسی با ما نیست

کودک عاطفه ام زجه نزن فردا نیست

در پس خواهش تو . هیچ کسی پیدا نیست

کودکم .خواب تو را شب زده ها رنگ زدند

آتش کوروش تو. نسل عرب چنگ زدند

کودکم در پس منشور . دگر شور نبود

کوروشی نیست . که از باور ما دور نبود

کودکم صبرنما حادثه ها فردایند

سد.  لبریز شکست است قطره ها با مایند

در همین قحط روییدن باز . دل تو سبزه گره خواهد زد

رستمی در پشت این دیوارهاست

دست بستست . گرفتار همین پندارهاست

تخت جمشید هنوز پا بر جاست

خاک بر باد رفته این وطن .  مال ماست

کودکم من به تو دل بسته امو تو به اهورای جهان

رستمی نیست به آتشکده ها شعله رسان

کودکم تو به اهورات بگو

آنقدرروز من تاریک است که شبش پیدا نیست

این اهورای شماست نکند با مانیست

کودکم دیگر بار.آتش .آتشکده ها شعله کشد

خا طرات دو هزار سال اسارت . از درون ذهن وطن پاک شود

من اگر باشم به تو خواهم گفت

که چه کیفی دارد. آزادی . آبادی . دلشادی

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:,ساعت11:24توسط غ .ح.م | |